هر زباني از طريق واژگان خود به سطوح مختلف فرهنگ و تمدن جامعهاي كه به آن تعلق دارد و نيز به كل فرهنگ بشري ميپيوندد. در اين راستا مهمترين وظايف فرهنگ لغتنويس در مورد واژگان عبارتند از: اطلاعات املايي، تلفظي، دستوري، معنايي، كاربردي (و در صورت نياز سبكي)، تاريخي و ريشه شناختي. با توجه به موارد فوق، نگارنده اين كتاب را در چند بخش جداگانه مورد بررسي و نقد ايضاحي قرار داده است.
تاریخ انتشار : 10 جولای 2016
ریگا کوردستان – سرویس فرهنگی
مقدمه:
استان ایلام بهجهت آن که زمانهای بسیار مدیدی، جزیی از استانهای همجوار بوده؛ در باب تاریخ، زبان و ادبیات آن، کتابهای قابل اعتنایی نگارش نیافته است. محققین و مستشرقینی که در باب احوال، زبان و آداب ساکنان غرب کشور، کتاب یا مقالاتی به رشته تحریر در آوردهاند به دلایل ذیل در مورد ایلام، کنکاش ننموده اند:
الف ) زبان، ادبیات و تاریخ ایلام فعلی را با استانهای همجوار به خصوص استانهای کرمانشاهان و لرستان یکی دانستهاند به عنوان نمونه حتی دکتر محمد مکری در کتاب ارزشمند خود تحت عنوان «فرهنگ نامهای پرندگان در لهجههای غرب ایران» (۱)،که نام پرندگان را در تمام مناطق کُردنشین جمعآوری و با فارسی و اسم علمی تطبیق نموده در مندرجات کتاب خود به کُردی ایلامی (فیلی) اشارهای ننموده است.
ب ) کوچکی استان و صعبالعبور بودن راههای ارتباطی آن از یک طرف، محرومیت و دور بودن آن از طرف دیگر مجموعاً باعث شده از دید نویسندگان پوشیده بماند. هر چند که در قرون اولیهی اسلامی، مورخین در کتب تاریخی خود چون: طبری، ابناثیر و معجمالبلدان، سطوری را به تاریخ این منطقه اختصاص دادهاند ولی تا اواخر دورهی قاجاریه پیرامون ایلام، هالهای از سکوت فرا گرفته است.
در اواخر دوران قاجاریه سفرنامهنویسانی چون فریااستارک (۲)، حاج سیاح (۳) و سرهنری راولینسون (۴) ایلام را از نزدیک دیدهاند و به ثبت دیدهها و شنیدههای خود اقدام نمودهاند ولی نوشتههای آنها به طور جامع در مورد ایلام نیست. ۱۷ فروردین ۱۳۵۳ هـ.ش ایلام به استان تبدیل شد ولی همچنان در قفسهی کتابخانهها، کتابهای در باب ایلام و ایلامشناسی معدود است. در اواخر دههی شصت تعدادی از نویسندگان ایلامی و غیرایلامی توجه خود را به نگارش تاریخ ایلام معطوف نمودهاند. با مطالعه مندرجات و فهارس این آثار متوجه میشویم نویسندگان این دوره، اهتمام خود را بیشتر مصروف نگارش تاریخ عیلام باستان و تاریخ حکما و والیان نمودهاند تا تاریخ مردم ایلام امروزی، و این انتقاد متوجهی همهی آنها میشود.
در اواسط و اواخر دههی هفتاد، ده ها اثر ارجمند در باب فرهنگ،تاریخ وادبیات ایلام به زیور طبع آراسته گردید. از این رو میتوان این دوره را درخشانترین دوره در باب تدوین و نگارش فرهنگ وتاریخ ایلام دانست. از آن جا که فرهنگ نویسی، عمرکوتاهی درتاریخ ما دارد و هرآنچه نگاشته شده عمدتاً واژه نامه است.ضرورت می نماید با نقد علمی ونوین، زمینه ی اعتلا وارتقای فرهنگ نویسی کردی فراهم گردد. بدین جهت از سوی نگارنده یکی از فرهنگهای موجود در این دوره مورد نقد وبررسی قرار گرفته است که شاید بتوان گفت این نقد شامل کلیه فرهنگهای کردی به خصوص در ایلام و کرماشان باشد:
فرهنگ واژگان لُری و کُردی
این کتاب با عنوان فرعی «تطبیق واژگان لُری و کُردی با زبانهای ایرانی باستان» در پاییز ۱۳۷۷، در قطع وزیری، با شمارگان ۲۰۰۰، از سوی انتشارات شیداسب منتشر شده است. کتاب در ۲۲۸ صفحه تدوین شده و به طور تخمینی مشتمل بر ۴۰۰۰ واژه میباشد. بر اساس گفتهی مؤلف،جناب آقای کرم علیرضایی، حوزهی جمعآوری واژگان گویشوران دهلرانی بوده است.
صفحهی ۳ کتاب اختصاص به معرفی آواها و معادل آوانگار لاتین دارد.
صفحات ۵ تا ۸ دربر گیرندهی مقدمهی مؤلف و فرازهایی از فرهیختگان پیرامون اهمیت سایر زبانهای ایرانی و لزوم حفظ و تثبیت آنها است.
لازم به ذکر است که هر زبانی از طریق واژگان خود به سطوح مختلف فرهنگ و تمدن جامعهای که به آن تعلق دارد و نیز به کل فرهنگ بشری میپیوندد. در این راستا مهمترین وظایف فرهنگ لغتنویس در مورد واژگان عبارتند از: اطلاعات املایی، تلفظی، دستوری، معنایی، کاربردی (و در صورت نیاز سبکی)، تاریخی و ریشه شناختی. با توجه به موارد فوق، نگارنده این کتاب را در چند بخش جداگانه مورد بررسی و نقد ایضاحی قرار داده است.
۱ ـ آوانگار و رسمالخط
مؤلف در صفحه سوم،برای صداهای «ڕ/ ř »و« ڵ/ ĺ » حرفی در نظر نگرفته است و این ضعفی آشکار است زیرا اگر آواهای مذکور در کردی دهلرانی واج نباشند حتماً آوا هستند.
در همان صفحه، ستون دوم در سطور چهاردهم و پانزدهم، به دو نوع «ای» کوتاه و کشیده اشاره نموده است اما لازم بود مؤلف برای آنها جفت های کمینه(شاهد مثال) ارایه می نمود تا برای زبان شناسان مشخص شود این دو نوع «ای» آوا هستند یا واج دیگر این که نگارنده «ای» کشیده را در آوا نوشت واژگان کتاب مشاهده ننموده است و اگر هم کاربرد داشته لابد بسیار شاذ بوده است.
در همان ستون و صفحه، سطر هفدهم، مؤلف نام واج «ێ» را «اِ» کشیده ذکر کرده است. البته در قاموس آواشناسان این نامگذاری چندان غریب نیست ولی با توجه به این که این واج، یک واج مستقل در زبان کُردی است بهتر بود با همان نام متعارف خود یعنی«ای» مجهول نامگذاری میشد.
مؤلف بعد از آوانوشت واژگان از خط فاصله استفاده کرده است در صورتی که زبانشناسان در آوانگاری واژگان از قلاب [ ] و در واجنگاری واژگان از ممیز / / استفاده میکنند. همچنین در پارهای از آوانوشتها اشتباهاتی دیده میشودبه عنوان نمونه: آوانوشت واژهی «خوهێشک» را اینچنین / xoayşk / نگاشته است در صورتی که آوانوشت صحیح آن [xwaŷşk] میباشد زیرا بر اساس ساختار هجای کُردی هیچ وقت دو مصوت ( Vowel ) پشتسر هم قرار نمیگیرند مگر این که دیفتانگ ( Diphthong ) باشد در حالی که واژهی مذکور خوشه همخوان ( Consonantal Cluster ) آغازی است. اشتباهاتی از این دست در ضبط بعضی از واژگان دیده میشود.که البته نمی توان آن را به کل کتاب تعمیم داد.
نکته دیگری که در همین قسمت باید بدان پرداخت، موضوع رسمالخط است. امروزه به دلیل آن که رسمالخط متعارف (ایرانی ـ اسلامی) نمیتواند بیانگر تمام واجها و آواهای زبان کُردی باشد، محققان و ادبای کرد بر اساس واقعیتهای علمی، رسمالخط کُردی تدوین نموده اند. مؤلف محترم نیز هر چند بسیار سعی نموده، از رسمالخط کُردی بهره بگیرد. به عنوان مثال اکثر واژهها را دقیقاً با رسمالخط کُردی نوشته است مانند: ئازهگار (کامل)، ئاساره (ستاره)، دارجوفت (گاوآهن) و… اما در بعضی موارد از قوانین این رسمالخط عدول کرده و املای کلمات را ناصحیح ضبط نموده است مانند: ئولا (آن طرف)، ئژ (از)، ئلاگه (کیسه)، بیگار (بیکار) و… که به ترتیب صحیح آنها این چنین است : ئوولا، ئهژ، ئهڵاگه، بێگار و…
دیگر این که در بعضی موارد به جای واج «هـ» از حرف «ح» و همچنین به جای واج «ز» از حرف «ذ» استفاده نموده است ؛ بعنوان مثال واژهی «هیروو» به معنی گلختمی را با «ح» نوشته است و واژهی «زونم» به معنی «میدانم» را با حرف «ذ» نوشته است.
در صورتی که واجهای «ح»، «هـ»، «ز» و «ذ» هر کدام مخرجها و محل تلفظ خاص خود را دارند به طوری که واج «ح» حلقی و واج «هـ» چاکنایی و همچنین واج «ذ» سایشی، دندانی و واج «ز»، انسدادی است.
هر چند که الفبا امری قراردادی است اما مؤلف باید از قراردادهای متعارف استفاده مینمود. همان طور که اگر واژهی کُردی «هات» به معنی «آمد» را با حرف «ح» بنویسم همگان اذعان خواهند داشت ناصواب است. دربارهی موارد فوق نیز حکم به همین منطق خواهد بود.
۲ ـ اشتباه در معانی و ریشهیابیها فرهنگنویس باید در معانی و معادلیابی واژگان سعی وافر بنماید و این کار عمده و اساس کار ایشان خواهد بود و اعتبار و ارزش هر فرهنگی به این مهم برمیگردد. مؤلف هر چند اهتمام بسیار نموده که واژگان را دقیق، جامع و مانع، معنی و معادلیابی کند. اما پارهای اشتباهات نیز دیده میشود که بعد از آوردن عین نوشته مؤلف در داخل گیومه به نقد و بررسی آنها پرداخته میشود: ـ «ئافرهت : کنایه از زن».// نقد: در هیچ کدام از گویشهای زبان کُردی این واژه معنی کنایی ندارد بلکه دقیقاًبه معنی جنس مؤنث است.
ـ «دالگه : ای مادر ،گه /ga نشانه حرف نداست».// نقد: پسوند «گه» نشانهی ندا نیست بلکه تکواژ «ه» [a] نشانه ندا است زیرا اگر پسوند «گه» را از اصل واژه جدا کنیم، تکواژ «دال» باقی میماند که بیمعنی است.
ـ «تیسکو : پشمالو، … «و» در پایان این گونه واژگان و مشابه آن، نشانه کثرت و فراوانی است».// نقد: «و» در پایان این گونه واژهها نشانه نسبت است و این چنین واژگانی را صفت نسبی میتوان دانست همان طور که در کُردی ایلامی و سایر گویشهای کُردی «تیسکن» گویند و «ـِ ن» [en] نشانهی نسبت است.
ـ «کشکاور : اشکآور : خمیازه».// نقد: در اصل «کشکاور» به خمیازهای گفته میشود که توام با کشش اندام باشد و معادل «اشک آور» برای این واژه بسیار بعید است.
ـ «شو ـ şo : تخفیفی از شوان (چوپان) کُردی اورامی است…». // نقد: هر چند این توضیح درست است اما کژتابی دارد زیرا این نکته را در اذهان خوانندگان ناآشنا به زبان کُردی، متبادر میکند که در سایر گویشهای کُردی چون: سورانی، کلهری، فیلی و لکی به چوپان «شوان» نمیگویند. صحیحتر آن بود که مینوشت، «شو» تخفیفی از شوان در زبان کُردی است.
ـ «گیو ـ geyo : تخفیفی از گیان کُردی اورامی میباشد …». // نقد: توضیح فوق دربارهی این مورد نیز صادق است.
ـ «ئهوه ـ eva : شما، ضمیر اشاره به دور».// نقد: شکل املای صحیح این واژه این چنین «ئیڤه» است و ضمیر اشاره به دور نیست بلکه ضمیر شخصی دوم شخص جمع است.
ـ «چی ـiČ : در دو گونه از افعال به کار میرود : الف ـ به عنوان شناسهی ساختهای فعل گذشتهی ساده: … ب ـ ساخت دوم شخص از فعل مضارع اخباری ساده: …».// نقد: توضیحات مورد «ب» صحیح است اما توضیحات مورد «الف» صحیح نیست زیرا «چی» فعل دوم شخص مفرد مضارع اخباری ساده از مصدر «چیین» [ çiyen] میباشد.
ـ «شیش مغار : قسمتی از کوه که عبور از آن مشکل باشد.».// نقد: «شیش مهغار» به صخرههای ستبر و سخت در کوه یا دامنه آن میگویند که ممکن است صعبالعبور نیز باشد چنان که «خانمنصور» میگوید:
مهر پهخشه ناڵ کهێ وه بزمارهوه
شتر لانه کهێ وه مهغارهوه
ـ «رهون: تخفیفی از روند فارسی به معنی سوی، جهت».// نقد: ا ـ «رهوهن» [raw(v)an] تخفیفی از «روند» فارسی نیست زیرا در دستور زبان کُردی از بن مضارع + پسوند «ـَ ن» [an] اسم مصدر ساخته میشود. دکتر مصطفی مقربی نیز به مستقل بودن این ساختار در کُردی ایلامی اشاره کرده است.(۵)
۲ ـ اگر نظر مؤلف درست باشد پس واژهی «پووشهن» [pûşan] در کُردی جنوبی که براساس همین ساختار ترکیب یافته است باید تخفیفی از «پوشند» فارسی باشد درصورتی که در فارسیواژه ی «پوشند»موجودنیست.
ـ «هن : فلان، شخص، نامعلوم».// نقد: در اصل در فارسی عامیانه واژه «مال» معادل این واژه میباشد. مثال: ئی کتاوه هن کیه؟ ترجمه: (این کتاب مال کیست؟). کاربرد دیگر این واژه زمانی است که متکلم هنگام سخن گفتن کلمهای را فراموش کند و عجالتاً واژهی «هن» را به کار میبرد تا بعداً واژهی فراموش شده را بهخاطر بیاورد.
ـ «فیر : نگاه، توجه. ابدالی از «ویر» میباشد». // نقد: «فێر» در کُردی سورانی به معنی یاد و در کُردی ایلامی به معنی «جستجو» و در کردی لکی، دهلرانی و آبدانانی به معنی نگاه است. در کل این واژه از شمال به جنوب تحول معنایی یافته است به هیچوجه این واژه ابدالی از واژهی «ویر» نیست. زیرا هماکنون هر دو واژه در کُردی وجود دارد. دیگر این که خود واژهی «ویر» ابدالی از «بیر» کُردی سورانی است یا بالعکس.
ایراد دیگری که بر کل کتاب میتوان گرفت آن است که مؤلف برای یک جزء از افعال مرکب، معادل مصدری آورده است به عنوان مثال برای معنی «دهسگیر»، «آگاه کردن» آورده است در صورتی که «دهسگیر کردن» به معنی آگاه کردن است. این نوع اشتباه بسیار به چشم میخورد که به چند نمونهای دیگر اشاره میشود:
«شهک : تکان دادن» ، «ئیوت : ]ئێوهت[پرستاری کردن»،«بلیزه : پرتو افکندن» ، «بهیت: آواز خواندن» و…
۳ ـ عدول از هدف اصلی
همانطور که در معرفی کتاب (ر.ک: به عنوان فرعی کتاب) اشاره شده هدف اصلی مؤلف از فراهم آوردن این کتاب، تطبیق واژگان دهلرانی با زبانهای باستانی ایرانی است. اما مؤلف محترم در چند مورد از این هدف عدول کرده که به نمونههایی اشاره میشود:
الف ) برای برخی از واژگان از متون متأخر شاهد مثال آورده است. به عنوان مثال برای واژهی «ئاڵشت» (داد و ستد، عوض) بیتی از طالب آملی آورده است یا برای حرف اضافهی «ئهژ» (از) بیتی از باباطاهر آورده است.
ب ) در چندین مورد ، صرف افعال در متن فرهنگ لغت دیده میشود. بدیهی است صرف افعال در مدخل فرعی قرار می گیرد و مؤلف میبایست صرف افعال و مباحث دستوری را در مقدمات کتاب متذکر میشد و به آوردن مصادر افعال در متن اصلی اکتفا مینمود. زیرا اگر قرار باشد فرهنگ لغتنویس هر فعلی را در متن اصلی صرف کند، حجم کتاب افزایش مییابد.
ج ) آوردن واژگان عامیانهای نظیر: ئامهمی (آقا محمد)، ئهسک (عکس)، بهلیل (بهلول) و… با توجه به هدف اصلی مؤلف چندان ضرورتی ندارد.
د ) با توجه به هدف مذکور آوردن واژگان دخیل نظیر:
ئسپیتال (بیمارستان) که همان « hospital » انگلیسی است یا «ئهلموده» (لباس به شیوه مد و سنت روز) که واژهی فرانسوی است و همچنین واژگان عربی نظیر: باب (در)، ئلاتوکلی (الله) ،چاپ نشده.
۲ ـ دستور زبان کُردی جنوبی ، نگارنده، چاپ نشده.
۳ ـ دستگاه واجی کردی ایلامی(فیلی)، کامران رحیمی،زمانه وان۳،ئاراس،هه ولیر۲۰۰۷٫
۴ ـ ههنبانه بورینه ، (کُردی به فارسی) ، ههژار، سروش، چاپ دوم ۱۳۷۶٫
۵ ـ فرهنگ فارسی، دکتر محمد معین،امیرکبیر،تهران،۱۳۷۶٫
۶ ـ دیوان کامل شاکه و خانمنصور، گردآورنده و تصحیح محمدعلی قاسمی و علیرضا خانی. انتشارات صلاحالدین ایوبی، چاپ اول ۱۳۷۹
۷ ـ تاریخ سیاسی و جغرافیای مردم کُرد، غلامرضا انصافپور، انتشارات ارمغان، ۱۳۷۹
۸ ـ مقدمات زبانشناسی، مهری باقری، نشره قطره، چاپ دوم ۱۳۷۷
۹ ـ ساخت آوایی زبان، مهدی شکوهالدینی، انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد، چاپ سوم
کامران رحیمی (نویسنده و پژوهشگر)