جنگ موصل فقط رویارویی با یک گروه تبهکار تا دندان مسلح شده نیست؛ تقابل دو جهانبینی است، دوجهانی که نه مکمل هماند و نه موازی هم.
تاریخ انتشار : 21 اکتبر 2016
ریگا کوردستان – سرویس بین الملل
یقرب الواوی و لا تقرب بالموصلاوی (با گرگ دوستی کن ولی با موصلی نه!)
پندی از اعراب در شناخت یک خورده فرهنگ در میان خودشان.در سال ۲۰۰۳ بزرگترین مقاومت در برابر ائتلاف جهانی علیه صدام و بعث، در جبهه موصل و جنگ گەیاره بود. جایی که کوردها بهعنوان بازوی زمینی ائتلاف عمل میکردند. آنجا (گەیاره) آمریکائیها مجبور شدند با بمب آن جبهه را آنقدر شخم بزنند که از چالههای بمبها، چاه آب درست بشود!
موصلیها ستون فقرات ارتش و حزب بعث محسوب میشدند. از زمان بالا بردن عرب سنی در عراق کنونی توسط بریتانیا در جریان جنگ جهانی اول، تعداد کمی از موصلیهای سنی به تجارت و مدیریت اداری روی آورده بودند و هیچچیز بهاندازه نظامیگری برای آنان جذاب نبود. دلیل این امر بسیار ساده بود. اعراب موصل اقلیتی بودند متشکل از شاوی ها (اعراب بیابانگرد بدوی)، جبور و شمر و چند عشیره کوچک که در حاشیههای بیابانی ولایت پر خیروبرکت جزیره و در تلاقی مرزهای سه کشور فعلی سوریه و عراق با ترکیه، منتظر فرصتهای غارت و چپاول و در صورت نبود فرصت اینچنینی شاوی (بدوی) باقی میماندند. ولایت موصل و جزیره بهواسطه برکات سرزمینی، همواره ولایت خاصه عثمانی و سنجاق خاصه محسوب میشد و همین امر دلیل تنوع بسیار زیاد مذهبی و زبانی و فرهنگی آنهم محسوب میشود و آرزوی غلبه با زور و اکثریت شدن را در بیخ و بن ناخودآگاه آنان کاشته بود که از گذر بعث و اسلحه به پرورش آن مشغول شدند.
با شکلگیری دولت عراق و تحمیل سروری آن بر ولایت موصل (که تا جنگ جهانی اول مرکز کوردهای عراق محسوب میشد)، اعراب حاشیه ولایت فرصت بادآوردهای را مغتنم شمردند که در آن شاوی شهرنشین شود و اقلیت اکثریت، در این گذار اسلحه بر همهچیز برتری یافت و تولیدمثل استراتژیشان شد! (شاید قبول استراتژی تولیدمثل برای خواننده این متن عجیب به نظر آید، ولی از ادوارد سعید شرقشناس تا بعث فاشیست و از ناصریسم پان عرب تا وهابیت پان سنی، همواره این امر وجود داشته و هر بار به یک بهانه رفرم و بازتولید گشته است، چه رسد به یک شاوی که “فضل الرب” اش معنی میکند).
همان تولیدمثلی که باعث شد اعراب مسلمان در لبنان از اقلیت بودن درآمده و همپای مسیحیان شوند تنها دلیل بهظاهر انسانی ولی در باطن ترس دولتمردان اسرائیل شد تا در قبول صلح و تشکیل دولت فلسطین کمک کند، بهسادگی در موصل و حویجه هم جواب داده است!
بعث از اسکان اجباری قبایل بدوی در شنگال از روز اول از قدرتش همواره استفاده کرد همانگونه که در کرکوک و حویجه استفاده کرد، بعث از تراشیدن شناسنامه برای شبک، ایزدی و کاکەای دنبال همان استراتژی بود و همانگونه که در زممار و ربیعه علیه کورد سنی همان کارها را تکرار کرد، اسکان اعراب بدوی که تنها هنرشان تولیدمثلشان بود. در این بین اقلیتهای کلدان و سریان و آشور و ترکمن را هم هر یک بهگونهای در خطکشیهای خود بهصورت دشمن برای کورد تعریف یافته بود!
کورد کیست و بعث از او چه میخواهد؟
بعث را آب دجله در پشت سد موصل جمع نکرده بود، آنها را توطئه یهود و فراماسون فریب نداده بود، رهبرانشان آدمهای خوبی نبودند که مسئولیت جنایاتیان بر عهده اطرافیانشان باشد! بعثیسم تجلی آرزوهایی جمعی بود که با نفت جلا دادهشده بود، امکانی بود از استخدام فنّاوری با پول نفت در خدمت عقدههایی تاریخی، انگلی بود که در گنداب سکوت جنگ سرد و جنگ انرژی محیطزیست خود را گسترش میداد.
کورد
امکان دیدن خاورمیانه از منظر اقلیت بودن بود، امکان حیات بدون نفت فروختن، در کوردستان تانک و توپ، فتح و افتخار نبود. تنها هنرشان، هنر زنده ماندن در میان رم کردگان و رم دهندگان گلههای تاریخی خاورمیانه بوده و هست. آن روزی که با دخالت عوامل خارجی کشمکش این دو دیدگاه توازن فنّاورانه پیدا کرد، کورد به دنبال قانون رفت و آنها به دنبال ترور!
قانون میتوانست حافظ منافع موصلاوی ها هم باشد ولی کسانی که خوردن حق دیگران عادتشان بود نه بهحق خود راضی بودن و نه بهحق دیگری باور داشتند. وقتی آنان در میان اکثریت بغداد نشین که هزاران طلب تاریخی را از آنها طلب کار بود و هنر دولتمداریشان را خود بدانان آموخته بودند، تنها رها شدند، داعش به شاهکار تجلی خواستهایشان تبدیل شد. این بار تمام پروژههای ناتمام بعث را در ساندویچ عراقی – سوری داعش دنبال کردند. در دو سال حاکمیت داعش، تمام تلاش آنان و همپالگیهایشان، زدودن تمام امکانهای حیات اقلیتهایی که از پروژههای ناتمام بعث بهجامانده بود وسعیشان فشرده کردن تاریخ خود در همان دوران حکومت داعش بود. تمام تاریخشان را اکران عمومی کردند و تمام آرزوهایشان را بالا آوردند.
دوباره از نو جنگ در گەیاره پس از سیزده سال در کنار چالههای قبلی از سر گرفتهشده است، این بار تمام اقلیتها دردها و رنجهایشان را به وارثین رنج اقل بودن سپردهاند و حق حیات را به سند هنر هنرمندان زنده ماندن در این حق خورگاه تاریخ آشور بستهاند.
جنگ موصل فقط رویارویی با یک گروه تبهکار تا دندان مسلح شده نیست! تقابل دو جهانبینی است، دوجهانی که نه مکمل هماند نه موازی هم.
کیومرث فتحی- دبیر سرویس بینالملل