ریگا کوردستان – سرویس فرهنگی
لغت «خود شیفته» ترجمهی لغت Narcissism (نارسیسم) است که از یک افسانه یونانی گرفته شده است. در این افسانه مرد جوانی به نام نارسیوس عاشق عکس خود که در آب افتاده بود، شد. و وقتی به آب پرید تا آن را که فکر میکرد حوری دریایی است بگیرد، غرق شد. بعدها با استعمال عمومی، این اصطلاح در روانشناسی برای توصیف طبقهای از اختلالات شخصیت مورد استفاده قرار گرفت. افراد دچار اختلال شخصیت خودشیفته با احساس عمیق اهمیت به خود، خودبزرگ بینی (منم منم زدن) مشخص می شوند. بیماران خود شیفته با احساس عمیق اهمیت خود، خود بزرگ بینی و نوعی بینظیر بودن مشخص میشوند. این افراد خود را آدمهای خاصی میپندارند و انتظار دارند بطور خاصی نیز با آنها رفتارشود. تحمل انتقاد بر ایشان سخت است و در مقابل آن خشمگین شده، فرد مورد نظر را به نادانی، حماقت و عدم درک واقعیت متهم میکنند. خود را قوی، مشهور، داناترین و … قلمداد کرده، انتظار اطاعت و پیروی دیگران را دارند. چون دیگران نمیتوانند خواستههای آنها را برآورده سازند، چون خود بزرگ بینی او در تضاد با واقعیت است، روابط اجتماعی شکنندهای خواهند داشت. اختلال شخصیت خودشیفتگی چیست؟ اختلال شخصیت خودشیفتگی یک نوع اختلال فراگیر است که مشخصهی آن خود محوری، کمبود احساس همدلی با دیگران، و حس مبالغهآمیز خود را مهم پنداری است. همانند دیگر اختلالات شخصیت، این اختلال نیز باعث به وجود آمدن یک الگوی پایدار رفتاری میگردد که بر روی بسیاری از جنبههای مختلف زندگی مانند روابط اجتماعی، خانوادگی و کاری تأثیر منفی میگذارد. خصوصیات افراد خودشیفته این افراد خود را آدمهای خاصی می پندارند، اکثرا احساس حق به جانب بودن، بدون شواهد کافی دارند و انتظار دارند به طور خاصی با آنها رفتار شود. تحمل انتقاد برایشان سخت است و در مقابل آن بسیار خشمگین شده و فرد مورد نظر را به نادانی، حماقت و عدم درک واقعیت متهم می کنند. انتظار تمجید و ستایش، اطاعت بی چون و چرا و پیروی دیگران را دارند. در روابط احساسی و عاطفی به هیچ وجه حس همدلی ندارند و دیگران را آزار می دهند و مخصوصا در روابط زناشویی چه احساسی و عاطفی و چه در روابط جنسی، حالتی از خشونت، سردی و دیگر آزاری دارند. روابط اجتماعیشان شکننده بوده، حسادت نسبت به دیگران دارند و یا اینکه فکر می کنند دیگران به آنها حسادت می کنند (مکانیسم دفاعی فرافکنی ) و مسائل بین فردی، شغلی و فقدانهای زیادی دارند (ممکن است دچار عوارض اختلال شخصیت خودشیفته یعنی اضطراب و افسردگی شوند) که با رفتار خود آنها را بوجود می آورند در حالی که هیچ بینش و آگاهی نسبت به آنها ندارند. از نظر فروید، خودشیفتگی مرحله ای از رشد طبیعی است که بعدا در مراحل رشد یافته تر به توانایی عشق ورزیدن به فرد دیگری تبدیل می شود، اگر کودک، به وسیله کسانی مراقبت شود که به جای اینکه به طور صمیمانه و گرم و اطمینان بخش او را دوست داشته باشند، او را با روش سرد و بی تفاوت و یا پرخاشگرانه و کینه توزانه تربیت نمایند و یا برعکس، کودک را اصطلاحا لوس بار آورده اند، آن گاه روح و روان کودک از مرحله خودشیفتگی فراتر نخواهد رفت، و مرحلهی رشد خودشیفتگی تقویت می گردد. خودشیفته یعنی کسی که خودش را قبول دارد و ظاهرا اعتماد به نفس خیلی بالایی دارد اما اینکه فرد خودشیفته پشت این خصوصیت خود پنهان می شود و در واقع ضعف های خود را از این طریق می پوشاند و اعتماد به نفس بسیارشکننده ای دارد. خودشیفتگی، یک مکانیسم دفاعی نابالغ، ناکارآمد و شکننده است و اتفاقا افراد خودشیفته افراد بسیار ضعیفی هستند. روشهای روان درمانی شناختی رفتاری غالبا برای کمک به تصحیح و تغییر الگوهای مخرب فکری و رفتاری فرد موثرند. در روان درمانی تحلیلی، هدف درمان به وجود آوردن تصویر واقعی تری از خود در بیمار خودشیفته است. عوارض خودشیفتگی عبارتی است که برای توصیف کسانی که بیشتر به خودشان توجه میکنند تا دیگران به کار میرود. تشخیص بین کسانی که دارای شخصیت خودشیفته هستند و آنهایی که دچار اختلال شخصیت خودشیفتگی میباشند اهمیت دارد. کسانی که شخصیت خودشیفته دارند غالباً خودپسند، متکبر، مطمئن و خودمحور به نظر میآیند امّا همانند کسانی که به اختلال شخصیت خودشیفتگی دچارند، دارای تصورات مبالغه آمیز و بلند پروازانه نسبت به توانائیهای خود نیستند. افرادی که به اختلال شخصیت خود شیفتگی دچارند، نوعا دارای شرایط زیر هستند: حس مبالغهآمیزی نسبت به توانائیها و دستاوردهای خود. نیاز مداوم به توجه، تأیید و تحسین دیگران.