ریگا کوردستان – سروییس فرهنگی
شاید حدود چهل پنجاه سال پیش، بعضی از خیرخواهان کُرد که چشم دیدن زبان و فرهنگ، ادبیات و موجودیت، کردایتی و هویت کُردی را نداشتند، طی – بهاصطلاح – کُرد شناسی خود این موضوع توطئه و تفرقهبرانگیز را علم کردند که اورامی ها در ایران و عراق و زازاکی ها در استان پرجمعیت، کوهستانی و جنگلی استان «درسیم» در کردستان ترکیه کُرد نیستند. سالها از این ترهات گذشت و دانشمندان کُرد و کُرد شناسان دولت کُرد کموبیش به این ذهنیت غیر علمی پاسخها دادند و چنان مدعیانی نیز خاموش گشتند.
ولی متأسفانه در این اواخر و چند سال گذشته، این تز نامیمون این بار گریبان گیر بعضی از بهاصطلاح نویسندگان کُرد بهویژه در اورامان ایران شده است و بدون کنکاش و پژوهش در زبان و لهجههای کُردی، به دنبال هویت غیر کُردی برای اورامانیها و لهجهی همیشگی کردی اورامی برآمدند که شاید آخرین نمونه آن نوشتار «زبان هورامی به دنبال هویت دیرین» از کورش امینی در سیروان شماره ۳۹۰ شنبه ۲۴ تیر ۸۵ باشد. اگرچه من در این نوشتار در صدد پاسخگویی به کاک کورش نیستم، اما در سراسر مقاله وی سندی دال بر هویت مستقل لهجه اورامی نیافتم. گذشته از این اشاره و استناد به منابع و کسانی چون دهخدا و محمدرضا باطنی «کُردی ندان» چه دردی را دوا میکند و چه نا انگارهای را انکار خواهد کرد؟ چنان کسانی که حاضر به پذیرش و پذیرفتن هویت و موجودیت کرد و کردها نبوده و نیستند، به نوشتارشان هرگز نمیتوان اطمینان و بسنده کرد. چنان کسانی را باید جزو نژادپرستان مردودی دانست که حتی چند قدمی خود را نمیبینند و ندیدهاند،بلکه از هویت و موجودیت ملی خود نیز بی خبر بودهاند و بر بیخبران نیز کشکک صلوات.
شیخ ورجاوند آیتالله «مردوخ» اورامی را جزو لهجهی کردی بهحق معرفی کردهاند (۱)، و زبانشناس نامور روس «ای.م. ارانسکی» نیز اورامانی را لهجهای از گورانی کردی میدانند و پای را فراتر نهاده و همهی لهجههای مرکزی ایران (سمنانی) و سرزمین فارس و سیوندی و همچنین کرانههای خزر را در همین دایره ارزیابی میکنند (۲) و عالمانه لهجههای لری و بختیاری را در سیطره زبان کردی میدانند و بسیاری دیگر از زبان شناسان اروپایی نیز اورامی را لهجه محض کُردی دانستهاند.
واقعیت این است که به دنبال گسترش آیینها و باور داشتهای کردی یاری و یارسان، کاکه ای و اهل حق و برگزیده شدن لهجهی اورامی بهعنوان زبان متون مقدس و بهویژه در دوران حضرت «سلطان سهاک» (سلطان اسحق برزنجی) در قرن هشتم، دوران شکوفایی این لهجه فرارسیده بود و اکنون دهها و صدها متون مقدس آن آیینها به لهجهی اورامی در دسترس است. در عصر فرایند تری با شکلگیری امارت مستقل و نیمه مستقل اردلان، لهجهی اورامی در سراسر جنوب کردستان ایران و کرمانشاه و لرستان فرا گسترتر گردید، بر همهی لهجههای دیگر جنوبی تسلط یافت و صدها تن از شعرای لک و لر، اورامی و جاف، بختیاری و خوزیانی شاهکارهایی به این لهجهی کردی سروده و خق کردند و هیچکدام از آن شعرا نیز، اورامی را لهجهی مستقل و غیر کردی ندانستند. در همین راستا باید به سروده معروف «خانای قبادی» اشاره کرد که در حدود سال ۱۱۵۳ هـ. ق مثنوی شیرین و خسرو را به لهجهی اورامی سروده و باافتخار بر کرد بودن اشارهکرده و میفرمایند:
راسته ن مواچان فارسی شه که ره ن
کوردی جه فارسی بل شیرین ته ره ن
په ی چیش، نه ده وران تهی دنیای به رکێش
مه خفوره ن هه ر که س به زبان وێش (۳)
جه لای عاقلان ساحب عه قل و دین
دانا بزورگان کوردستان زه مین
به له فز کوردی کوردستان ته مام
پیش بووان مه حفوز باقی وه سه لام (۵-۴)
گذشته از این، اندیشمند بزرگ کُرد دکتر «سعید خان کردستانی»که خود اهل اورامان بوده و کتاب وزینی به نام» نزانی مزگانی» به لهجهی اورامی سروده و از خود باقی گذاشتهاند و در مقدمهی کتاب به زبان فارسی به جستاری زبانشناختی کردی پرداخته و به نکات بسیار جالبی درباره سنندج سال ۱۳۰۰، اشاراتی دارند و مینویسند:
«سنندج دارالعلوم به دار الجهل مبدل گشته، دیدن این اوضاع مرا بسیار پریشان نمود، خلاصه چون دیدم خانقه معمور درویشان خراب و …. لهجه نرم و شیرین اورامی ازمیانرفته، شاید چند نفر پیرزن در گوشه و کنار هنوز به آن متکلم باشند … اشعار آبدار شاعران قدیم را فراموش کردهاند، نه» صیدی قدیمی «معروف صحبتی و نه از» صیدی ثانی «حرفی در میان است و «بیسارانی» را به طاق نیسان گذاردهاند، شفیع و شهاب، اشعار «امانالله خان ثانی» و «حسین قولی خان» و «مولوی معنوی»خبر ندارند و از «خانای قبادی» که در آزادی خیال و تنفیذاتش بر خیام رجحان دارند اطلاعاتی در بین نیست، حتی از اشعار «مصطفی دلی دلی» که مقداری کثیری از شاهنامه را به کردی درآورده بیاطلاعاند و از شعرای شمال حتی اسمی هم نشنیدهاند و اشعار ملأ پریشان و ملأ حق علی به گوششان نخورده است». (۶)
دکتر «کردستانی» ساکنان دامنههای دماوند، سمنان، دامغان و غیره را کردانی میدانند که پراکندهشدهاند، به این وصف نیز لغات کردی خود را حفظ کردهاند. (۷) اشعار «باباطاهر» و «سلطان سهاک» ویارانش یعنی «پیر بنیامین» و «داوود ورزوار» را کردی میخوانند (۸)، و قدیمیترین شکل الفبای کردی قدیم را ارائه میدهند که «احمد نبطی» در سال ۱۰۶۰ سال قبل آن را انتشار داده (۹) و سپس مینویسند:
مخفی نماناد اورامان به ملاحظه سختی و صعوبت عبور از جنگلها، اسکندر کبیر آنجا را زندان قرار داده بودند،مقصرین بزرگ را به آنجا تبعید مینمود و فردوسی میگوید:
سکندر بهر کس غضب در گشود
اشاره به زندان اورامن نمود (۱۰)
دکتر سعید خان کردستانی درباره دیوانش که به لهجهی اورامی است، مینویسد: در اوقات مسترقه و تعطیل از کار مطالبی به شعری کردی نوشتم، اولاً باید عرض کرد و عذر خواست که شاعر نیستم و ادعایی هم ندارم … و اشعار مرا اگر در ردیف اشعار آبدار شعرای کرد بگذارند. (۱۱)
دکتر سرانجام مینویسد: اگر این نمونه جزیی اسباب تشویق اذهان جوانان با ذوق اکراد بشود به کمال برسانند تشجیعیات بنده ضایع و بیثمر نشده است. (۱۲)
دکتر سعید خان کردستانی در دیوان اشعار ۵۱۵ صفحهای و ۵۷۰۵ بیتی که به لهجه اورامی سرودهاند و نیز در مقدمهی ۲۰ صفحهای به زبان فارسی، بارها و کراراً اورامی را لهجهای از زبان کردی دانسته و معرفی کرده است. این را نیز باید خاطرنشان کنم که دکتر سعید خان کردستانی در دانشگاههای سوئد و انگلستان تحصیلکرده و با کرد شناسان عصر خود رابطهی نزدیکی داشته است و در انتقال و خواندن قواله و قبالههای اورامان نقش اساسی داشته است و هرگز هم فراموش نکردهاند که ایشان یک کرد اورامی لهجه میباشند و در دیوانش به کرات به این مسئله اشاره ورزیدهاند.
گذشته از این، صدها تن از پیران و رهبران آیین یاری و یارسان، رهبران و شاعران اورامی گوی آنان، در شعر و سرودههای خود، خود را از کردان جدا ندانسته و به کرد بودن خود نیز افتخار کردهاند.
بهلول ماهی در سال ۲۱۹ هـ. ق به لهجهی اورامی میفرمایند:
چه نی ئیرمانان، مه گه لێم هه وردان
مه کۆشم پری، ئایین گردان (۱۳)
«شاه ویس قولی» متولد ۸۱۰ هـ. ق در کوهستان شاهوی اورامان خود را چنین معرفی میکنند:
ئه سلمه ن جه کورد، ئه سلمه ن جه کورد
بابۆم کوردنانه ن، ئه سلمه ن جه کورد (۱۴)
اگر در این راستا به نامهی سرانجام و دیگر کتب و متون مقدس یارسان نگریسته شود، مشاهده خواهد شد که صدها تن از شاعران و رهبران کرد یاری که اغلب اورامی تبار و به لهجهی اورامی شعر سرودهاند، همگی خود را کرد معرفی کرده و زبان خود را کردی دانسته و اورامی را جدا از کردی ندانستهاند که یکی از معروفترین آنان «مصطفی بن محمود گورانی» است، هم چنانکه دکتر سعید خان نیز اشارهکردهاند، بخش اعظمی از شاهنامه را به کردی و لهجه اورامی سرودهاند که برادر ارجمندم دکتر «ایرج بهرامی» که خود نیز از پیروان آیین یاری هستند آن را به نام شاهنامه کردی به چاپ رسانیدهاند. (۱۶-۱۵)
حال این سئوال پیش میآید که جناب کورش امینی و اگر هم اندیشانی داشته باشند چرا و چگونه اورامی را جدا از زبان کُردی میدانند؟ و در صدد تراشیدن هویت مستقلی برای آن هستند؟ از دگر سوی منطقه اورامان تخت و لهون و دربند در قلب کردستان جای دارند و اورامان را نمیتوان جدا از کردستان دانست. در همین راستا ضروری است که اشاره شود اکنون در کردستان ترکیه به دو لهجهی رسای و اصلی کرمانجی و زازاکی تکلم میشود. متکلمین بیسواد و روستایی به این دو لهجه گاهی مجبورند و ناچار برای بیان مطالب خود با همدیگر به ترکی سخن بگویند، چون این دو لهجه از نظر ساختار و واژگان با همدیگر تفاوتهای گویشی و تلفظی دارند، با این وصف نیز آنها خود را کرد میدانند و تفاوت لهجه مانع از آن نخواهد بود که خود را جدا از یکدیگر قلمداد کنند. اگرچه کلام حضرت پیرولات (سید رضای درسیمی علوی) و «پیر سلطان ابدال» و «پیر سلطان بگتاش» که به لهجه درسیمی هستند در بسیاری از موارد برای ساکنان آمید، وان، موش، شمزینان، چولیک، جولمرگ و بدلیس و … تا حدودی غیرقابل فهم و درک است، ولی هرگز گویشوران این دو لهجه خود را جدا از هم نمیدانند و خواست خیر نخواهان کرد اهمیت نمیدهند و این لهجهها را جدا از زبان کٌردی تلقی نمیکنند.
بگذارید در همین راستا به خاطرهای اشارهکنم. من حدود ۱۸ سال در کرماشان زندگی کردهام و تقریباً به همهی روستاهای اورامان، گوران و کرند، هرسین و صحنه، کنگاور و نهاوند و ملایر و بروجرد و … رفتوآمد داشتهام و هرگز در هیچ شهر و روستای آن سامان دیار مرا از خود جدا ندانسته و من نیز خود را از آنان جدا نپنداشتهام. در بهار سال ۱۳۶۴ مرحوم استاد «هیمن» به کرمانشاه آمده بودند و کاک «هادی ضیاءالدینی» نیز شاهد هستند. عصر یکی از روزها که میخواستیم به طاقبستان برویم، جلو پارک شهرک مسکن، پیرمرد لکی خیارچنبر میفروخت و داد میزد: «خیار شینگ سه گله میدوم یه تومن». استاد هیمن رحمتی که از این جمله سر در نیاوردند و درک نکردند خطاب به مرد لک گفت: «چه هرا هرایه کته ده لێ چی؟» مرد لک نیز چیزی از جملات سورانی مامه هیمن نفهمیدند، من دخالت کردم و جملهی مام هیمن را برای مرد لک بیان کردم، مرد لک عصبــــــانی شدند و با صدای بلند داد زدند: بچــه و بچـــه و خالــــو کوردی نهمزانی.
جملات مرد لک را هم به سورانی به مام هیمن گفتم. مام هیمن رحمتی پیرمرد لک را در آغوش گرفت و بوسید و فرمودند راست میگویی موقعی که من لهجهی شمارا نمیدانم معلوم است که کردی نمیدانم و حق با توست.
آری مردمی که هویتش در کتمان است، اجازه نمیدهند به زبان خود تحصیل و تدریس نمایند، زبان متحدهای ایجاد نمیشود و لهجهها به دلایل دوری مسافت و رفتوآمد کمتر، برای گویشوران ناآشنا مینمایند و اگر سورانی و کرمانجی لهجهای بهدرستی لهجات اورامی، لکی و لری و بختیاری را درک نکنند و نفهمند دلیل بر استقلال و مستقل بودن هیچیک از این لهجهها نیست. لهجهی اورامی نیز جدا از این رویکرد نیست و نباید آن را زبان تلقی کرد. بلکه این لهجه مدتهای مدیدی زبان سرایندگان اغلب شاعران کرد اعم از لک و لر، جاف و سوران، اورامی و گوران، کلهر و فیلی بوده است و سرایندگان به این لهجه اورامی نیز هیچیک خود را از کردها جدا ندانستهاند و نخواستهاند هویت غیر کردی برای لهجه اورامی بتراشند.
احمد شریفی
زبان هورامی تمام ویژگی های یک زبان باستانی را دارد ؛ مانند رعایت جنسیت در صرف افعال و ضمایر و صفات و وجود اصوات و صامت هایی که در زبانهای فارسی و کردی موجود نیست. بنابراین زبانی که قدمتش از فارسی دری هم بیشتر است ، چگونه می تواند زیر مجموعه زبان کردی باشد که خود به مراتب حادث تر است. قلت جمعیت نمی تواند بهانه ای برای این امر باشد . امروزه زبان اوستایی متکلم ندارد و نیز زبان پهلوی و با این حال این دو زبان اصالت خود را حفظ نموده اند ، زیرا قواعد و واژه های مخصوص به خود را دارند و این در باره زبان هورامی نیز صادق است.در گذشته نه چندان دور مردم اورامانات خود را گوران می دانستند و نام کرد به اقوام جاف و اردلان و سورانی اطلاق می شد و تنها در چند دهه اخیر در اثر رشد و توسعه ابزارهای پخش و ترویج زبان و فرهنگ سورانی مانند کتب و جراید و کانال های ماهواره ای و تارنما های اینترنتی بود که به تدریج این حس مستقل بودن هورامی ها یا گوران زایل شد. اما تجارب کردستان عراق نشان داد که ملت سازی کردی بیش از هر چیزی زبان هورامی را تهدید می کند . در گذشته نه چندان دور در استان سلیمانیه عراق تعداد گویشوران زبان هورامی بسیار بیشتر از امروز بود اما در یک قرن اخیر گستره ی زبان هورامی در عراق به چند روستای دورافتاده منحصر شده است. هرگاه بحث زبان مادری پیش می آید ، ملت سازان کرد و گروه های قومگرای آن – که مورد حمایت امپریالیزم و صهیونیزم اند – سعی دارند وانمود کنند که مثلا زبان سورانی زبان مادری همه مردمان ساکن در غرب ایران یا شمال بین النهرین است و همانند ناسیونالیست های عرب و ترک و فارس سعی در آسیمیله کردن قومیت های کوچک تر دارند . این آسیمیلاسیون در شمال بین النهرین اقوام آسوری و کلدانی و شبک و یزیدی و هورامی را مشمول خود قرار داده است. برای حفظ یک زبان باید راهبرد و استراتژی داشت نه با تععصب کار پیش میرود و نه با خود بزرگ بینی و فخر فروشی! زبان سورانی زمانی توانست پیشرفت کند و جنبه جهانی بخود گیرد که خود را از چنبره زبان فارسی رهانید و یک زبان مستقل اعلام کرد حال هورامی زبانها که زبان خویش را لهجه ای کم اهمیت از زبان کردی میدانند چگونه میخواهنذ زبان خودرا با وجود حجم بسیار بالای رسانه های دیداری و شنیداری و نوشتاری کردی سورانی حفظ کنند. متاسفانه ما بدون دلیل زبان خویش را آوایزان این و آن کرده ایم یکی میگوید لهجه اصیل کردی و دیگری می گوید لهجه اصیل پارسی و … در حالیکه زبان هورامی دارای خصوصیاتی است( وجود جنسیت در صرف افعال و ضمایر و صفات و نیز و وجود اصوات و حروف ویژه) که نه در کردی وجود دارد و نه در پارسی حال چگونه ممکن است زیر مجموعه آنها باشد؟
کاملا درسته استاد عبدالرحمان شرفکندی ملقب به هه ژار هم خاطر جالبی بیان کردن در سوریه دو تا عرب به دلیل لهجه های متفاوت متوجه حرف زدن هم دیگر نمی شوند و استاد هه ژار به دلیل تسلط به لهجه های زیاد عربی حرف های هردو را برای دیگری ترجمه میکند . تفاوت لهجه طبیعی است نمونه بارزش هم حرف زدن عرب ها در چند کشور مختلف . جهت اطلاع خوانندگان استاد هه ژار اولین کسی بود قانون طب ابن سینا را ترجمه کنند و تا قبل از ایشان کسی نتواسته بود چنین شاهکار بزرگی را انجام دهد تا فارس زبان ها هم بتوانند از علم ابن سینا در پژشکی استاده کنند