ریگا کوردستان -سرویس فرهنگی
انسان همواره از سپیده دم تاریخ در پی کشف هویت خود بوده و برای یافتن پاسخ این سوال است که از کجا آمده و به کجا میرود. فیلسوفان راه صعب و دشوار قلەهای ذهن را پیش گرفته، عارفان به سفر دالانهای پیچ در پیچ درون رفته، منجمان نگاه خود را به آسمانها دوخته، فیزیکدانان و ریاضیدانان دامنه محاسابات خود را به اعماق لایتناهی کیهان گسیل داشته و زیست شناسان سر خویش را در ژرفای ژنها فرو برده تا پاسخی اقناع کننده بر این سوالِ به ظاهر ساده اما دشوار بیابند. اما وجه اشتراک همه این کاوشها و جستجوها فراغت از نژاد، ملیت، زبان و فرهنگهای متعدد و گوناگون “انسان” بوده است. بر سر این راه پر خطر چه سرها که بر دار نرفته و چە جانها که نسوخته و چە تنها که به پای خدایان قربانی نشده است!
💠 وجه دیگر هویت انسان به زندگی جمعی وی در طول زمان برگشته و مورد مطالعه، مداقه و کاوش رشتەهای مختلف علوم انسانی از جامعه شناسی و علوم سیاسی تا زبان شناسی و تاریخ و… قرار دارد. آنچه در این باب مورد نظر و کانون توجه است، فرهنگ و محصولات تولیدی آنست که سوار بر “زبان” و بر بستر واژگانِ صیقل خوردە چون ریگ تە رودخانه، لغزیدە و خود را به عصر حاضر رسانده و به سوی آینده در حرکت است.
💠 زبان شالودە اصلی و شاهرگ زندگیبخشِ هر فرهنگی بە شمار میرود و بقای فرهنگی و حیات هر ملتی در گرو حفظ و تداوم زبانی آن است. تمام عناصر هر فرهنگی، ریشه در زبان دارد و در دامن این مادر رشد و نمو میکنند. در طول اعصار و هزاره ها، نسلهای متوالی افکار، شادیها، غمها، باورها، بیمها، امیدها، احساسات، و آرزوهای خود را در قالب، مویه، حماسه، متل، شعر، رمان، داستان، گورانی، موسیقی، پند، مَثَل و… در بستر زبان شکل داده و پرورده نموده و به عنوان میراث خویش به نسلهای بعد منتقل کردەاند.
اهمیت و نقش زبان تا بدان جاست که اگر زبان را با تعریف فرهنگ برابر بگیریم؛ گزافه نهانگاشتهایم. چرا که اگر زبان را از یک فرهنگ بگیریم مابقی عناصر همانند کُنده درختان با سیل تهاجمات و تجاوزات بیگانگان از جا کنده شده و بر سر آب، بی اختیار و بی جان به هر سو میروند. و یا مانند نوزادی رها شده توسط مادر اندک زمانی از گرسنگی ضجه زده و سپس خواهند مرد.
💠 روزی با دوستی فرزانه بحث بر سر این بود که چرا ما در برابر حفظِ هویت فرهنگی و زبانی خویش مسئولیم و مرا با این سوال روبرو کرد که اگر روزی متوجه بشوی که به عنوان یک هویت خواه کورد اصالت نژادی تو به تبریز برگشته و اجداد تو ترک بودەاند آیا باز هم همچنان بر هویت کوردی و حفظ فرهنگ این ملت پای خواهی فشرد؟
فراتر از اینکه زبان تفاوت ماهوی با نژاد و ژنتیک دارد اما من ناخودآگاه و به حکم ندای قلبیام پاسخ دادم آری همچنان بر این راه استوارم و آنچه که این دوست دانا در پاسخ به سوال مطروحەی خود در ذهن من همچون شعلهای جاوید بر افروخت این بود که آنچه را به عنوان فرهنگ و زبان و موسیقی و آداب و سنن نیک از نسلهای پیش گرفتهایم محصول تلاشها، تفکرات و عشق ورزیدن ایشان به زندگی بوده است و دارای معانی بسیار عمیق و زیباشناختی بوده و حامل ارزشهای گرانبهای انسانی است. پس اگر افرادی از نژادی دیگر و بر حسب اقتضائات زمان و زندگی بە دامن فرهنگ دیگر رفتەاند همچنان حامل ارزشهای انسانی هستند ولو آنکە متعلق بە گروه و قومی متفاوت باشد و این با استحاله دستە جمعی یک ملت در باتلاقی تحمیلی و یا خود خواسته در مٲوای مادریاش، زمین تا آسمان فرق و فاصله دارد، پس حالا که ودیعهای بدین گران بهایی را بر دوش میکشیم؛ رسالت ماست از آن پاسداری کنیم؛ از میرایی و ناخالصی پالایش کنیم؛ در برابر تهدیدات و دشمنانش استوار بایستیم؛ چیزی بدان بیافزائیم و به آیندگان بسپاریم تا این مشعل فروزان انسانی همچنان در پهنای هستی روشن بماند.
💠 هیچگاه تاریخ قضاوتی مثبت و نیک از نسلهایی که در انجام وظیفه خویش برای حفظ میراث گران بهای انسانی کوتاهی کردهاند، نخواهد داشت و البته در عصر حاضر هم کسی برای گریزندگان از فرهنگ و هویت خویشتن، هورایی نخواهد کشید، دستی نخواهد زد و کاسهای گندم به دامانشان نخواهد ریخت.
💠 و سخن آخر را با مردمان دیارم کرماشان(کە قرنیست در آتش خشم ناملایمات روزگار و خاکستر غفلت بزرگان و البتە همە مردمانش میسوزد و فرو میرود. راه خود انکاری پیش گرفتە و تیغ خود ویرانگری بە تن و جان هویت خویش میزند) با این سوال بە پایان میبرم که دستاورد تن دادن بە این استحالە فرهنگی و نکبت آسیمیلاسیون برایمان چە بودە است؟ در کدامین شاخص های ننگین و جانسوز از بیکاری و اعتیاد و خودکشی تا افسردگی و فقر و فلاکت بە دادمان رسیدە است. شرمنده بودن از هویت کوردی و رمیدن از زبان مادری و محروم کردن فرزندان خود از فرهنگ خودی و پناه بردن به فرهنگ غیرخود، ما را از مرکزیت سابق غرب کشور بە کدام جایگاه افتخار آمیز رساندە است!؟
“سعید میرزائی”